عصر کالا- IKEA در سال ۱۹۴۳ هنگامی که جنگ دوم جهانی در پایان راه خود بود، پا به عرصه کسب وکار گذاشت. ابتدا این غول تولید لوازم خانگی در حد یک استارتاپ ساده بود. به عبارت بهتر، سال ها زمان برد تا ایده این شرکت به گونه ای که اکنون در ذهن داریم، پا به خانه های بسیاری از مردم دنیا گذارد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر کالا» به نقل از فرصت امروز، برخی از تولیدات ابتدایی این شرکت لوازمی از قبیل مبلمان و تولیدات غذایی بود. این برند سوئدی برای رسیدن به جایگاه کنونی خود از پنج مرحله کسب وکار عبور کرده است. بسیاری از تحلیلگران با توجه به تجربه IKEA برای تمامی کسب وکارها طرحی مشابه را ارائه داده اند. این سلسله مراتب به ترتیب با ثبت امتیاز شروع می شود. این امر به معنای اقدام به تأسیس شرکت و تبدیل استارتاپ به یک ایده اجرایی است.
پس از این گام نوبت به شروع فعالیت در محدوده کوچک است. توسعه کسب وکار ما را وارد مرحله سوم خواهد کرد. در پایان نیز اقدام برای ثبت انحصاری محصولات و خدمات و در نهایت حفاظت از اعتبار و شهرت برند مطرح می شود. شاید در نگاه اول این فرآیند بسیار ایده آل به نظر برسد، در این صورت IKEA پرچمدار کسب وکار ایده آلیستی است.
نحوه خدمت رسانی غول لوازم خانگی سوئدی در نوع خود خلاقانه است. این ایده حاصل ترکیب فضای انبار با ویترین فروش است. به عبارت دقیق، مشتریان در خانه های طراحی شده قدم زده و تولیدات شرکت را مشاهده خواهند کرد.
به عنوان نمونه هنگامی که یک مشتری قصد خرید لوازم آشپزخانه را داشته باشد، در آشپزخانه نمایندگی IKEA قدم خواهد زد و محصولات را مشاهده می کند. نحوه چیدمان خانه های نمونه ای که در نمایندگی های شرکت وجود دارد، دقیقا مانند سبک زندگی و وسایل مورد استفاده بومی هر منطقه است. این نکته سبب تمایز نحوه چیدمان نمایندگی های مختلف شرکت در شهرهای مختلف خواهد شد.
مشتریان اصلی IKEA زوج های جوان و کم درآمد هستند. همچنین کارآفرینان و صاحبان کسب وکاری که دفاتر کوچکی دارند نیز محصولات مخصوص به خود را در فروشگاه های این شرکت پیدا خواهند کرد. با این تفاسیر نباید به دنبال محصولات لوکس و گران قیمت در فروشگاه های این شرکت بود.
IKEA در حال حاضر 298 شعبه در 36 کشور مختلف دارد. داستان موفقیت این شرکت به طرز عجیبی غیرقابل باور است. ایده اصلی تولیدات این شرکت بر مبنای ارائه کالا با قیمت پایین است. به این ترتیب مشتریان به راحتی پس از مدتی استفاده از محصولات آن را با تولیدات جدیدتر عوض خواهند کرد. اگر قرار بود قیمت محصولات شرکت به اندازه تولیدی های لوکس باشد، ایده تعویض محصولات کهنه با مدل های جدید چندان موفقیتی را کسب نمی کرد.
تولیدات IKEA به رغم هماهنگی با سبک زندگی مردم نواحی مختلف، دربردارنده فرهنگ بومی سوئد نیز هست. اینگوار کامپارد هنگام تأسیس این شرکت شعار برندش را این گونه بیان کرد: «تولید لوازمی برای خانواده هایی با درآمد معمولی تا خانه های خود را مانند پادشاهان تزیین کنند». شاید به همین علت است که امروزه بسیاری از افراد که در دایره مشتریان هدف شرکت کامپارد نیستند، محصولاتش را خریداری می کنند. بیشترین نفوذ IKEA در بازار بلغارستان، رومانی و از همه مهم تر آلمان قابل مشاهده است. حضور طولانی مدت این برند در بازارهای ژرمن ها باعث شده محصولات این برند جزئی از فرهنگ خانواده های آلمانی شود.
مهم ترین ایده ای که این شرکت در سال های اخیر آن را دنبال می کند، توسعه کسب وکار سبز (حمایت از محیط زیست) است.
بر این اساس استفاده از انرژی های پاک در همه تولیدی های IKEA مدنظر قرار گرفته و زباله های شرکت نیز به صورت کاملاً بهداشتی دفع می شوند. اگرچه انجام این پروژه هزینه بسیار زیادی را برای این غول سوئدی به همراه داشته است، با این حال در زمینه تبلیغات و بازاریابی امتیاز ویژه ای به ارمغان آورده است. اگر نگاهی به آگهی های چند سال اخیر این برند بیندازیم، کسب وکار سبز یکی از محوری ترین ایده های تبلیغاتی IKEA را تشکیل داده است.
همچنین حمایت از حقوق زنان یکی دیگر از طرح های جاه طلبانه اینگوار کامپارد است. در حال حاضر براساس ایده مذکور حدود 40درصد کارکنان شرکت را زنان تشکیل می دهند. این امر سبب استقبال گروه های حامی حقوق بانوان از محصولات این شرکت شده است.
به عنوان نکته پایانی در مورد IKEA باید به ماهیت محصولات، طراحی و فعالیت های بازاریابی آن اشاره کنیم. اصل اساسی همه این موارد یک نکته ظریف است: سادگی. در همه مراحل پیدایش و توسعه کسب وکار IKEA سادگی حرف اول را می زند. رویه عملی این شرکت و اینگوار نشان داده است که در IKEA جایی برای طراحانی با ایده های لوکس و گران قیمت وجود ندارد. سادگی عاملی است که بسیاری از کسب وکارهای نوین نیازمند توجه جدی به آن هستند.
پرسش هایی برای پیشرفت
- همانطور که در قسمت قبل بیان شد، سادگی اصل اساسی محصولات IKEA است. بر همین اساس پرسش اصلی در ایده حاضر به این ترتیب است: تا چه حد در توسعه کسب وکارتان روی الگوهای ساده تمرکز کرده اید؟